خوابم میااااد...
همیشه هر وقت مامان نیست هرچی کار تخم مرغیه واسه منه
دیشب دیر خوابیدم
در واقع هرشب برخلاف اینکه دوست دارم زود بخوابم دیر میخوابم
زیر 2.5 نمیشه
ساعت 7 هم الکی بیدار شدم
و مطمئنم صرفا به علت تله پاتی با اکس عزیزمه همیشه قبل هر حرکتیش
حسش میکنم
و چن دیقه بعدش پیام داده بود
و باز گوشی گذاشتم جواب ندادم تلاش کردم بخوابم
که بابام اومد بالا و بیدارم کرد
گفت پاشو صبحونه درست کن واسه کارگرا
د آخه بابا تو ک همین الان واسه خودت چایی و تخم مرغ پختی
گفتی منم همین بپزم
خب خودت درست میکردی عزیزم😐
هیچی دیگه خوابم کنسل شد
و یکم گیجم
کلیه ام درد میکنه
پلکم میپره
ولی شادی اون پیام غلبه کرده به همش
و احمق منم...
هر سری ولم میکنه میره
دیگه میدونه من احمقم
میره دوراشو میزنه
دوسال بعدش دقیق دوسال و یک ماه بعدش برمیگرده
بخدا این دفه برگرده و باز بره خونشو میریزم
11 سال عمرم رو ریده توش
4 و نیم کات بوده از این سالها
حدود دوسال هم خودش محو میشده
باد هم نموند ازش
فقط عمر من... شد رفت هوا😐
هنوزم انقد خرم ی قلب قرمز میده
دین و ایمونم رو بهش میبازم💔😂❤️