چه بگویم...
موقعیت : هیشکی آدمی که من این همه سال عاشقش بودم
رو نمیشناسه
و چی شد الان؟
با خانواده رفیق صمیمیش ارتباط تنگاتنگی داریم
و چییییی
به شدت مشکوکم بهشون که بخوان منو واسه پسرشون
و اگه این اتفاق بیوفته خانوادم دهنمو سرویس میکنن که قبول کن
برم زن رفیق صمیمیش بشم؟
چرا همش دارم میرم تو منگنه آدمایی که نباید بیان
و میان جلو
آخه جه غلطی کنم من
+ نوشته شده در جمعه یکم تیر ۱۴۰۳ ساعت 1:56 توسط گلی
|